بسا خویشاوندی که از بیگانه دورتر است، و بسا بیگانه ای که از خویشاوند، نزدیک تر است . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

عفاف و حجاب

  زن در طول تاریخ مظلوم بوده و با تحقیر به او نگریسته شده است، لکن حضرت امام خمینی به این قشر عظیم جامعه بها داد و دیدگاه اسلام ناب محمدی را درباره زن، بیان داشت. حضرت امام پرده از چهره فریب جاهلیت قرن بیستم، برگرفت و یاوههای استعمارگران را درباره زن، نقش بر آب کرد و دغلبازان شهوت پرست را، رسوا ساخت. و به فریادرسی این موجود مظلوم شتافت و این گوهر گرانبها را که لابلای خزهها و تبلیغات دروغین دشمنان انسانیت گم شده بود، به صحنه آورد و به زن آنچنان درک و آگاهی درستی از نقش و مسئولیت، بخشید که تجلی و بروز ان را در احیای هویت زن مسلمان در انقلاب اسلامی شاهدیم.

این تلقی از زن بود که علیرغم حضور و وجود سنتهای متحجرانه که در هیأت وفاداری به اسلام ظاهر شده بود، زنان را آنچنان به صحنه کشید که از سوی خبرگزاریها و ناظران و تحلیلگران، «انقلاب اسلامی» بعضاً به انقلاب «چادرها» لقب گرفت. زن در دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی مقامی والا و سیمایی ملکوتی یافت که میتواند سرچشمه خیرات باشد و مردان بزرگی را در دامن خود تربیت کند. او به عنوان «مربی جامعه»، «سرچشمه خیرات»، «جلوهگاه عظمت الهی» معرفی شد. وجوب دفاع از مملکت اسلامی امام خمینی در مورد حکم جهاد زنان و لزوم جهاد برای این قشر از مردم ایران اینگونه بیان میفرمایند: «من امیدوارم که شما (خواهران) هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام، این از مهماتی است که بر هر مردی و بر هر زنی، بر هر کوچک و بزرگی جزء واجبات است.

دفاع از اسلام، دفاع از کشور اسلامی. احدی از علمای اسلام،احدی از اشخاصی که در اسلام زندگی کردهاند و مسلم هستند در این جهت اختلاف ندارند که این واجب است. آن چیزی که محل حرف و صحبت است قضیه جهاد اولی است، آن بر زن واجب نیست، اما دفاع از حریم خودش، از کشور خودش، از زندگی خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است.» و در جای دیگر در مورر این مهم فرمودهاند: «مسأله، مسأله یک حکومت نیست، مسأله، مسأله یک جنبه نیست، مسأله، مسأله اسلام است. مسأله اسلام یعنی بر زن و مرد این کشور واجب است که دفاع کنند، هر کس به اندازهای که میتواند باید دفاع بکند و این دفاع را باید تعقیب بکنیم تا انشاءالله به پیروزیهایی که خدای تبارک و تعالی میخواهد، برسیم.» علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت دومین مسألهای که مورد بررسی قرار میدهیم، مسأله علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت است که یکی از مسائل مهم در امر جهاد و شهادت است، اینکه چرا مردم بخصوص زنها وارد میدان مجاهده میشوند: امام خمینی اسلام و قرآن را از علل آن برشمردهاند و فرمودهاند: «خانمها برای اینه یک چیزی مثلاً دستشان بیاید یا فرض کنید صاحب منصب شوند نمیآیند بیرون خودشان و بچههایشان را به کشتن بدهند.

این اسلام و قرآن است که خانمها را بیرون آورده است و همدوش مردها بله جلوتر از مردها وارد صحنه سیاست کرده.» و یکی از مسائل مهم در امر نهراسیدن از شهادت را نور ایمان ذکر کردهاند و فرمودهاند: «این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانکها برقرار کرده. و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام استکه در دلهای شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است. این نور ایمان است که شما خانمها از شهادت میهراسید.» و بدین ترتیب مشخص شد آنچه زنها را به میدان مجاهده آورده است نور ایمان و اسلام و قرآن است بنابراین این زنان با ایمان بودند که با تأسی به قرآن و اسلام به مجاهده علیه باطل مشغول و قیام برای خدا را به انجام رساندند.

حضور زنان صدر اسلام در عرصه جهاد از مسائلی که باید مورد توجه واقع شود این است که برخلاف عدهای که اسلام و حکومت اسلامی را موجب ماندن زنها در محفظهها میدانند و عقیده دارند که در حکومت اسلامی زن را در اتاقی میکنند و درش را قفل میکنند، امام به زنها چنان بهایی داده است که در مقابل این صحبتها موضع میگیرند و میفرماید: «اینها میترساند شما را از حکومت اسلامی، میگویند اگر حکومت اسلامی باشد زنها را میکند توی یک اتاق و درش را قفل میکنند تا آخر توی آن اتاق باشید زنها در صدر اسلام جنگ میرفتند، بیشتر آنها در طول جنگ بودند برای مداوای زخمیها.» و زنان صدر اسلام را به عنوان مجاهدانی در صحنه جهاد یادآوری میکنند و میفرمایند: «زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها شرکت میکردند. ما میبینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر ازآنان در صف قتال ایستادند و خود و بچههای خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.» مشارکت فعال زنان در مراحل انقلاب زنان مسلمان ایران نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و در همه امور پیشتاز بودند و موجب از بین رفتن یک قدرت شیطانی در ایران شدند.

امام در این مورد میفرماید: «شما دیدید. ما دیدیم که زن در این نهضت چه کرد. تاریخ دیده است که چه زنهایی در دنیا بوده است و زن چیست. تاریخ دور (تکرار) است. ما خود دیدیم که چه زنهایی تربیت کرده است اسلام، چه زنهایی در این عصر اخیر قیام کردند و آنها که قیام کردند همین زنهای محجوب جنوب شهر، قم، و سایر بلاد اسلامی بود...، اینهایی که تربیت اسلامی داشتند خون دادند، کشته دادند، به خیابانها ریختند، نهضت را پیروز کردند، ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم.» مقام معظم رهبری حضور زنان را در همه مراحل انقلاب حضوری قوی و نیرومند خواندند و پیروزی را در گرو پشتیبانی خانمها دانستند: «حضور خانمها در همه مراحل انقلاب، حضور زنده و نیرومندو قوی بود و توانستند بارهای سنگین را تحمل کنند و مصیبتهای بزرگ را از سر بگذرانند. در طول تاریخ اسلام مانند زنهای ما نادر و کمیاب بوده است، یقیناً اگر پشتیبانی و حمایت بانوان کشورمان نمیبود، در دوران جنگ و پیش از آن در همه مراحل انقلاب این پیروزیها به دست نمیآمد.» و آنجایی که خبرنگار خارجی از امام خمینی سوال کرد: مشارت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد ایشان فرمودند: «زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچههیا خردسال خود را به سینه فشرد، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمدهاند.

جلسات سیاسی که زنان در شهرهای مختلف ایران به پا میکنند کم نیست. آنن نقش بسیار سازندهای را در مبارزات ایفا کردهاند.» نقش زنان در طول هشت سال دفاع مقدس زنان در طول هشت سال دفاع مقدس، حضور گستردهای داشتند، چه در جبهه و چه در پشت جبهه و این از مسائلی بود که بسیار کم دیده شده و باعث قوت نظام اسلامی بود. امام خمینی فداکاری آنها را اعجابآمیز میدانند که قلم از بیان آن عاجز و شرمسار است: «مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجازآمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است. اینجانب در طول این جنگ، صحنههایی از مادران و خواهران و همسران عزیزان از دست داده دیدهام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد و آنچه برای من یک خاطره فراموشنشدنی است، با اینکه تمام این صحنهها چنین است، ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال که نتوانستم به جبه بروم، بگذارید با این ازدواج دین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم. عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمههای الهی آنان را، نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فلیسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمیتوانند بیان یا ترسیم کنند، و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.» حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام از مسائل مهمی که امام خمینی بدان اشاره داشتند،

حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام است که امام بزرگوارمان در این مورد فرمودهاند: «شما در تاریخ نگاه کنید از صدر اسلام تا آخر پیدا کردید یک جایی را که زنها و زنهای جوانی که حالا فرض کنید بروند سراغ جوانیشان و پیرزنش و پیرمردش، پیرزنش اینطور کوشش کند در این که پشتیبانی از ارتشش بکند و پشتیبانی از پاسدارهایش بکند، شما تا کجا اگر دارید سراغ، بگوئید ما بفهمیم.» و زنان را سربازان گمنامی خواندند که مشغول جهادند و این را یک هدیه الهی میدانند: «من وقتی در تلویزیون میبینم این بانوان محترم راکه اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و قوای مسلح، ارزشی برای آنها در دلم احساس میکنم که برای کس دیگری نمیتوانم این طور ارزش قائل بشوم، آنها کارهایی را که میکنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه مقامی داشته باشند یا یک پستی را اشغال کنند یا یک چیزی را از مردم خواهش کنند هیچ این مسائل نیست، بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبههها باید گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فایدهای از این جمهوری اسلامی نداشتیم، الا همین حضور ملت با همه قشرهایش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، این یک معجزهای است که هیچ جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشند، این یک هدیه الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند،خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است و ما باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و اقتدا کنیم به این زنان و بانوان و بچههای پشت جبهه و آنهایی که در خود شهرهای مخروبه، نیمه مخروبه حاضرند. ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم.» نقش زنان در فداکاری مردان از مسؤولیتهای مهم و خطیر بانوان در طول نهضت اسلامی و دفاع مقدس که بر هیچ کس پوشیده نیست این است که این بانوان بودند که باعث وارد کردن دیگران به صحنه دفاع بودند: «چنانچه یک عده از زن وارد بشوند در یک محلی که محل جنگ است، علاوه بر اینکه خودشان جنگ میکنند، مردها را که یک احساسی دارند نسبت به زنها، حساسیت دارند نسبت به زنها، مردها را قوهشان را دوچندان میکنند، این طور نیست که اینها اگر بروند دفاع کنند، فقط خودشان دفاع کردهاند، خیر، دفاع کردهاند، خودشان دفاع کردهاند و دیگران را هم به دفاع وارد کردهاند... بنابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل من جمله مسائل دفاعی، مسائل جهاد، مسائل کمک کردن به جبهه‌ها، وارد شدن در هر طریقهای اسباب این میشود که مردها بیشتر وارد بشوند، مردها هم قویتر بشوند.» مقام معظم رهبری در مورد این مسئولیت مهم زنان که پشتوانه حرکت مردها بودند میفرمایند: «زنان کشور ما، در طول انقلاب پشتوانه حرکت مردها بودند،اگر احساسات و ایمان قوی زنها نبود، شاید بسیاری از مردهای ما این قدرت را پیدا نمیکردند که در میدانهای سخت مبارزات گوناگون حضور داشته باشند، امروز هم همان مسئولیت بر دوش خانمهاست.» و نقش زنان را در انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم، نقش اول میدانند: «اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند، انقلاب پیروز نمیشد، جوانان برای پیوستن به صفوف انقلاب از خانهها بیرون نمیآمدند، مادرانشان نمیگذاشتند، یا حداقل آنها را تشویق نمیکردند اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان این طور آزادانه در صفوف انقلاب جانفشانی نمیکردند. نقش زنان در انقلاب، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم نقش برجسته و مجموعاً نقش اول است، در جنگ هم همینطور بود.

شهادت و روحیه شهادتطلبی بانوان به عنوان آخرین مطلب، سخنان امام را فراروی خویش قرار میدهیم و با الهامگیری از آنها مسأله شهادت و روحیه شهادت طلبی بانوان را بیان میکنیم. امام خمینی در مورد شهادتطلبی بانوان میفرماید: «از آن وقتی ک این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه، زنان و مردان میآمدند پیش من و اصرار میکردند شما دعا کنید تا شهید بشویم، من دعا میکنم که شما موفق بشوید ثواب شهادت داشته باشید، برای اسلام خدمت کنید، این روحیه موجب پیشرفت است، جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد.» امام این روحیه را یک تحول روحی و فکری میخوانند که باعث رسیدن به پیروزی میشود: «بعضی خانمها میآیند، میگویند شما دعا کنید، شهید بشویم، بعضی از برادرها میگویند که دعا کنید ما شهید بشویم. این تحول روحی و فکری که در ملت همه طبقاتش پیدا شد، همه هم یک مطلب را دنبال کردند و آن جمهوری اسلامی، این باعث پیروزی شد برای اینکه حق بود و حق پیروز است. این را باید حفظ کنید.» و بدین ترتیب نمیتوان آنها را از صحنه خارج نمود هر چند خسارت زیادی بر آنها وارد کنند: «ملتی که عشق شهادت در دل زن و مرد و کوچک و بزرگش جوش میزند و برای شهادت، هر یک بردیگری سبقت میگیرد و از شهوات دنیایی و حیوانی گریزان بوده و عالم غیب و رفیق اعلی را باور کرده است، با این خسارت هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمیشوند.» و بدین گونه است که همه برای شهادت آمادهاند: «جوانان ما همه برای شهادت آمادهاند و حاضرند، مرد و زن ما برای شهادت حاضرند.» به عنوان نتیجه بحثهایی که گذشت از سخن امام استعانت میجوییم و سخن خود را به پایان میرسانیم: «شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزههای عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاهامکانی به مقام والای آن پی برد که ارزش عظیم آن، معیارهای الهی و مقام والای این، دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاکنشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصلهها دارند. قلم اینجا رسید و سربشکست و ما بازماندگان و عقبافتادگان در آرزوی آن و این باید روزشماری کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهیدپروران اینچنانی را، که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار میکنند به گور ببریم، و از شجاعتهای بینظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیبدیدگان و اشتیاق زایدالوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم. زنان و مردان و کودکان نمونهای که در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر میدهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه‌های انسانساز را آرزو میکنند فوق آنچه ما تصور میکنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در میآوردند و هنرمندان و نقاشان عرضه میکنند میباشد.

آنچه آنان با قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافتهاند، اینان با قدمهای غیبی به آن رسیدهاند و آنچه آنان در لابلای کتابها و صحیفه‌ها جستجو کردهاند اینان در میدان خون و شهادت در را حق یافتهاند.» 

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/13 ::: ساعت 5:40 عصر :::   توسط kiya 
    نظرات شما: نظر

    مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:

    و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ;

    و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بى نیازند یا کودکانى که بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین ]نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته مى دارند معلوم گردد. اى مؤمنان!همگى [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.

     وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِى لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ;

    و بر زنان از کار افتاده اى که [دیگر ]امید زناشویى ندارند گناهى نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطى که] زینتى را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن براى آن ها بهتر است و خدا شنواى داناست.

    در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب کلینى به سند خویش از سعد اسکاف نقل مى کند که امام باقر(علیه السلام)فرمود:

    جوانى از جماعت انصار در شهر مدینه با زنى روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاى خود مى انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتى زن از کنار وى گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه مى رفت وى را نظاره مى کرد و وارد کوچه اى شد و در حالى که به پشت سر خود نگاه مى کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه اى که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتى آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مى رسم و او را از این مسئله خبر دار مى کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وى جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21

    سیوطى نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام على(علیه السلام)نقل کرده است.22 از این شأن نزول مى توان استنباط کرد که اولین آیاتى که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.

    گزارش هاى تاریخى حاکى از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتى را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونى هایى در چگونگى پوشش زنان پى بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش هاى متفاوتى در اجتماع حاضر مى شدند. مثلا طبرى (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:

    عن عائشه زوج النبى(صلى الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامى که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش هاى پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/13 ::: ساعت 5:35 عصر :::   توسط kiya 
    نظرات شما: نظر

    حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بـشرى و بـویژه جوامع اسلامى مطرح اسـت. همواره این دو واژه در کنار هم بـه کار بـرده مى شوند و در نگاه اول بـه نظر مىآید هر دو بـه یک معنا بـاشند, اما با جستجو در متون دینى و فرهنگنامه ها بـه نکته قابـل توجهى مى رسیم و آن تفاوت این دو واژه است.  

    در بـرخى کتـب لغت حجاب را این گونه تـعریف کرده اند: الحجاب: المنع من الـوصـول; حـجـاب یعـنى آنچـه مانع رسـیدن مى شـود.

    برخى گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و بـه معناى پنهان کردن و منع از دخول است.(و به عنوان شاهد آیه شریفه ((و من بـیننا و بینک حجاب)) را ذکر کرده اند.  

    در دیگر کتـابـهاى لغت حجـاب را بـه معناى ((پـرده)) آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى. 

    بـا تـوجه بـه معانى ذکرشده درمى یابـیم حجاب امرى ظاهرى و در ارتبـاط بـا جسم است, اگر چه این پـوشش بـرخاسته از اعتقادات و باورهاى درونى افراد است, ولى ظهور در نشئه مادى و طبیعى دارد; یعنى پوشش ظاهرى افراد و بـویژه زنان را حجاب مى گویند, که مانع از نگاه نامحرم به آنان مى شود.  

    عفاف نیز داراى معانى گوناگونى است, که در مجموع تعریف کاملى را بـه ما خـواهد داد. راغـب اصـفـهانى در ((مفـردات القـرآن)) مى نویسد: العفه حصول حاله للنفس تـمتـنع بـها عن غلبـه الشهوه; عفت حالتى درونى و نفسـانى اسـت که تـوسـط آن از غلبـه شهوت جلوگیرى مى شود.  

    البته قابـل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است; گاه بـه معناى خودنگهدارى و پـاکدامنى است که در مورد برخى افـراد آمده اسـت, مانند; و ان یسـتـعـفـفـن خـیر لهنو: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا.  

    در ادامه تـوضیح بـیشتـرى در بـاره این آیات خـواهد آمد. گاه ((عفت)) به معناى قناعت آمده و مسایل مالى مورد نظر است, نظیر; و من کان غنیا فلیستعفف و من کان فقیرا فلیإکل بالمعروف; و آن کس که توانگر است, باید(از گرفتـن اجرت و سرپـرستـى)خوددارى کند و آنکه تهیدست است, مطابق عرف بخورد.  

    آنچـه در این مقاله مورد نظر ما اسـت, مفهوم اولى اسـت; یعنى خودنگهدارى از شهوت و مسایل جـنسى; اگر چه مى تـوان بـراى هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضررى به مفهوم آن نمى خورد.  

    دیگر کتب لغت نیز آورده اند: تعفف(عفت داشتن): نگاه داشتن نفس از انجام حرام و درخواست از مردم است.

     برخى از لغت شناسان, عفت را بـه معناى ((ترک شهوات و پاکى خوى و جسم)) آورده اند.  

    از مجموع معانى ذکرشده براى حجاب و عفاف مى تـوان نتـیجه گرفت که عفاف نوعى حجـاب درونى است که انسان را از گناه بـازمى دارد.  

    حفظ چشم, گوش, قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجـاب درونى, پـوشش ظاهرى است. بـه تـعبـیرى لطیف تـر; حـجـاب میوه عفاف اسـت و عفاف ریشـه حـجـاب. بـرخى افراد ممکن است حجـاب ظاهرى داشتـه بـاشند, ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده بـاشند. این گروه, از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند, و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون; من قلب پاکى دارم, خدا با قلبها کار دارد, آدم باید چشمش پاک باشد و ... خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) مى شوند. انسانهایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بـنگارند و آن این است که درون پاک, بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى به نام بى حجابى و بدحجابى نخواهد شد.  

    امام خـمینى, پـیامآور ارزشهاى الهى, در بـاره حـجـاب و عفاف مى فرماید: ((توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است, بـراى حفظ ارزشهاى شماست. هر چه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى مرد و چه براى زن ـ بـراى این است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استـعمار پـایمال شـوند, این ارزشـها زنده بـشوند.))  

    ویژگی های مفهوم عفاف:
    عفاف و خویشتن داری، در برابر فزون خواهی شهوانی و کشش نفسانی، چه ویژگی هائی دارد:

    • خصلتی انسانی است.

    • حالتی درونی است.

    • نشانه های بیرونی دارد.

    • در رفتار و گفتار بروز می کند.

    • با رفتار و نشانه های متناقض، سازگار نیست.

    • نه از موضع ناتوانی بلکه از بلندای عزت و اقتدار، صورت می بندد.
    عفاف، خویشتن داری با علائم و نشانه های رفتاری و گفتاری است و وجود آن بستگی به وجود نشانه های آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعایت نشانه های آن ممکن نیست. عفت نمی تواند یک امر صرفاً درونی باشد و هیچ علامت بیرونی نداشته باشد. بخشی از تفاوت در نشانه های خویشتن داری زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه می گیرد و یکی از نشانه های عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش، قابل تصور نیست. نمی توان به زن یا مردی، «عفیف» گفت در حالی که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود گرچه تفاوت رفتارهای انسانی و حیوانی، ریشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرایشها و منش ها دارد. در اسلام از نشانه های برجستة «عفاف» می توان به پوشش اسلامی (حجاب) اشاره نمود.( مطهری? 1362 ? ص 106)
    شهید مطهری در مسئله حجاب می نویسد:«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی کنند متعرض آنها شوند.»( مطهری 1375? ? ص 177)
    ایشان در ذیل آیة 61 سورة نور چنین می نویسد:«از جملة «ان یستعففن خیرٌ لهن» می توان یک قانون کلی را استنباط کرد و آن اینست که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات کند پسندیده تر است و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت دربارة وجه وکفین و غیره داده شده است، این اصل کلی اخلاقی رانباید از یاد برد.»(مطهری1375? ? ص 168)
    نشانه بودن «حجاب» برای «عفاف» گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است.
    «عفت و حیا، خصلتی انسانی است که تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده و هست. و انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه کرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأکید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یکی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است»( مهریزی? حجاب ?ص 39)
    در خصوص اندازة وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری می نویسند:«حیا و عفاف از ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شکل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر می گردد. تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را می توان به عنوان تمثیل دراین زمینه به کاربرد. به گمان مااینها دوحقیقت هستندومیزان وابستگی این دونیاز به تأمل دارد»( مطهری ? 1375 ? ص 52 الی 57)
    اگر وابستگی حجاب با عفاف قطعی نشود نمی توان در استدلال برای حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعیت» سخن گفت.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/13 ::: ساعت 5:33 عصر :::   توسط kiya 
    نظرات شما: نظر

    حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب.



    حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌شوند و در نگاه اول به نظر می‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ها به نکته قابل توجهی می‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می‌شود.
    برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه 5) را ذکر کرده‌اند. در دیگر کتاب‌های لغت حجاب را به معنای پرده آورده و نوشته‌اند: امراه محجوبه؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.
    با توجه به معانی ذکر شده در می‌یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگرچه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌شود. عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در مفردات القران می‌نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود.
    البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معنای خود نگهداری و پاکدامنی است و گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسائل مالی مورد نظر است. آنچه در این مقاله مورد نظر ماست مفهوم اولی است یعنی خود نگهداری از شهوت و مسائل جنسی؛ اگرچه می‌توان برای هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرری به مفهوم آن نمی‌خورد. از مجموع معانی ذکر شده برای حجاب و عفاف می‌توان نتیجه گرفت که عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.
    حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدابا قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و... خود را سرگرم کرده و مصداق «لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه 5) می‌شوند.
    انسان‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌حجابی و بدحجابی نخواهد شد. امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش‌های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/13 ::: ساعت 5:27 عصر :::   توسط kiya 
    نظرات شما: نظر

    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترین زن‏هاست را مى‏زند.نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مى‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.

    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترین زن‏هاست را مى‏زند.
    نمى‏دانید چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم: آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى‏دهد؛ دوباره مى‏پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مش‏کرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بیند. باز هم سؤالم بى‏جواب مى‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مى‏آیم.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مى‏آیند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏گذارند.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مى‏زنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه هاى از زیبایى‏هاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک‏ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مى‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهى‏گیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى مى‏بینى که مى‏توانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مى‏روید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.
    نمى‏دانید؛ واقعاً نمى‏دانید چه لذتى دارد این حجاب!
    خدایا! لذتم مدام باد.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/13 ::: ساعت 5:23 عصر :::   توسط kiya 
    نظرات شما: نظر